خانم ثريا مطهرنيا، معلم فداكار بيجاري يكي از آنهاست كه با وجود مشكلات بسياري كه بر سر راه دارد همسفر بيش از 1100كودك محروم شده و آنها را كمك ميكند تا در آينده خوشبخت باشند و خوشحال زندگي كنند.
خانم مطهرنيا از اهالي شهر تاريخي بيجار و مدير و معلم مدرسه 15خرداد در روستاي چشمه كوره است. كارشناس ارشد مديريت و برنامهريزي است و بيش از ۲۴ جلد تاليف و ترجمه كرده و چندين مقاله هم در ژورنالهاي معتبر آمريكا، استراليا، مالزي و چند كشور ديگر دارد. او چند سالي است كه مؤسسه خيريه «مهرآفرين گروس» را تاسيس كرده و با كمك خيرين از 1100 كودك بيبضاعت و بيمار حمايت ميكند.
- وقتي سارا خنديد
داستان نيكيهاي اين خانم معلم فداكار با سارا آغاز ميشود؛ دختري كه در حادثهاي دچار سوختگي شده و مسير زندگياش آغازي براي عشقورزي به تمام كودكان اين سرزمين ميشود.
خانم مطهرنيا كه قهرمان دنياي كودكان بيمار شده است درباره ماجراي سارا ميگويد: «نخستين روز مدرسه بود. زنگ تفريح به حياط مدرسه رفتم. سارا در گوشهاي از حياط دست به جيب ايستاده بود و بازي بچهها را تماشا ميكرد. در يك سانحه آتشسوزي بهشدت آسيب ديده و زيبايي چهرهاش را از دست داده بود.
انگشتان دستش هم به هم چسبيده بودند. هميشه بچهها از او فاصله ميگرفتند خودش هم دوست نداشت همپاي بچهها بازي كند. آن روز سارا غمگين بود و من نميتوانستم نگاهم را از او بدزدم. تصميم گرفتم از ديگران بخواهم كمكم كنند تا سارا را معالجه كنيم. الان 5سال از آن روز ميگذرد و سارا 29عمل جراحي انجام داده و انگشتان دستش به حالت طبيعي برگشته و چشمانش بهتر ميبينند و حتي زيبايياش را هم بهدست آورده است. حالا سارا ميخندد و با بچهها بازي ميكند. وقتي صداي خندههايش را ميشنوم گويي دنيا به رويم ميخندد».
او در ادامه ميگويد: «روزي فقط سارا را با خود به تهران ميبردم تا مداوا شود اما امروز حدود 1100 كودك مددجو در خيريه مهرآفرين گروس عضو هستند كه 270 نفر از آنها بيمارند و من چشم به راه پزشكان و خيرين مهربان هستم تا همراهيام كنند. تعدادي از بچهها بيماريشان سخت است. سرطان، ايدز، هپاتيت و ناراحتيهاي قلبي و ريوي و... ازجمله اين بيماريهاست كه به سختي و با هزينههاي بالا درمان ميشوند».
- جايي براي خواب
آريا سرطان دارد. 5بار به مؤسسه محك رفت اما نااميد برگشت. آخرين باري كه او را ديدم بيمارستان زنجان بود. وقتي از تهران بازميگشتم به او سر زدم.
ز دور كه من را ديد با هيجان به سويم دويد و به آغوشم آمد. مادر آريا فرزند دومش را هم به دنيا آورده اما متأسفانه او هم سرطان دارد. شايد برايتان سؤال باشد كه چرا مادران غربالگري نميكنند تا از به دنيا آمدن يك انسان بيمار يا معلول جلوگيري كنند. مسئولين براي كنترل بيماريهاي ژنتيك به اين نتيجه رسيدهاند كه غربالگري را براي خانوادههايي كه فرزندشان مشكل ژنتيك دارد رايگان كنند. همين چند وقت پيش 3 مورد به بهزيستي معرفي كردم اما هيچكدام را نپذيرفتند. پروندههاي زيادي تشكيل دادهاند اما بودجه نيست. مادر يكي از كودكاني كه سندرومدان دارد باردار شده است.
هزينههاي آزمايشگاه بسيار بالاست. اين مادر نميداند فرزند دومش سالم است يا نه؟ ممكن است يك معلول به جمع خانوادهاش و جامعه اضافه شود. چرا جامعه به او كمك نميكند تا از اين بلاتكليفي رها شود؟
گاهي به بيمارستانها ميروم و متواضعانه خواهش ميكنم به خيريه كمك كنند تا اين بچهها درمان شوند. عدهاي ميپذيرند و متأسفانه برخي روساي بيمارستانها نامهربانانه و به صراحت آب پاكي را روي دستان من و والدين بچههاي بيمار ميريزند. وقتي با بچههاي بيمار براي درمان به تهران ميآييم، گاهي شب به تهران ميرسيم. هيچ جايي براي ماندن نداريم. بارها اين موضوع را به گوش مسئولين رساندهام اما هنوز ترتيب اثري داده نشده است.
- تلاش همه براي رفع مشكلات
او درباره مؤسسه خيريه مهرآفرين گروس ميگويد: «اين مؤسسه، مؤسسه خيريهاي است كه در سال۹۲ بذر آن را كاشتيم. باتوجه به اينكه روزبهروز با كودكان مددجوي بيشتري آشنا ميشدم و مشكلات زيادي در مراجعه به مؤسسات و ديگر دستگاهها برايم حادث ميشد و بعضي وقتها با شرايط اضطرار براي حمايت يا مداواي كودكانم مواجه ميشدم، تصميم گرفتم كه دست به ايجاد يك مؤسسه خيريه براي جذب كمكهاي مالي با يك سيستم شفاف مالي بزنم. خوشبختانه هماكنون در اين مؤسسه علاوه بر حمايت از بيش از ۱۱۰۰كودك كه شرح وظيفه اصليمان است و بخش زيادي از آنان نياز به حمايتهاي جدي دارند، به ساير اقشار ازجمله زنان بيسرپرست و بدسرپرست و خانوارهاي آسيبپذير نيز كمك ميكنيم».
او كه در اين مسير بسيار جدي و پرتلاش است درباره انتظاراتش از مردم و مسئولان ميگويد: «مردم بزرگترين سرمايه مؤسسه ما هستند؛ هم شهروندان بيجاري و هم همه هموطنان عزيزم. حتي از خارج از كشور هم به مؤسسه ما كمك ميشود و بيشك شالوده تمام دستاوردهاي ما مردم هستند. اما درباره مسئولان بايد بگويم كه كمي گلايه دارم چراكه بهرغم دوندگيهاي طاقتفرساي ما، مقدار توجهي كه انتظار بذلش را داريم كم بوده است و در برخي جاها با بيتفاوتي مواجه شدهايم درحاليكه چشمان منتظر مددجويان به محقق شدن اين درخواستهاست».
اين معلم مهربان بيجاري ميگويد: «كمك براي اختصاص مكاني براي اسكان مددجويان در پايتخت، اختصاص زميني با قيمتي در حد وسع مؤسسه جهت ساخت «كلينيك تخصصي درمان رايگان كودكان مددجو» در شهرستان بيجار گروس، همكاري براي اجاره زمينهاي كشاورزي و در اختيار گذاشتن آنها با شرايط آسان به خانوادههاي مددجويان براي كسب درآمد، كمك به شكلگيري كارگاههاي زودبازده و... ازجمله خواستههايي است كه مسئولان ميتوانند به آنها رسيدگي كنند و ما همچنان تلاش ميكنيم كه بتوانيم اين خواستهها را محقق كنيم».
- معلمي افتخار من است
مطهرنيا صاحب تاليفات بسياري است و برگزيده دانشگاه علامهطباطبايي بهعنوان چهره ماندگار در سال ۹۴، برگزيده دانشگاه صنعتيشريف بهعنوان كارآفرين برتر در سال ۹۵، برگزيده كنگره تجليل از يكصد مدير برتر كشور در سال ۹۵، تنها گوشهاي از افتخارات او است. او ميگويد: «علاقهمند به تحصيل در ساير حوزههاي علومانساني نيز هستم و قصد ادامه تحصيل دارم اما همه اينها مانع از اين نشده كه كسوت شريف معلمي و همراهي كودكان را رها كنم و هميشه به معلميام افتخار ميكنم».
نظر شما